جوان آنلاین: باید امیدوار بود. امیدوار به اینکه میشود و میتوان کاری کرد. در غیر این صورت کار از کار پیش نمیرود. اینکه دست روی دست بگذاریم و بر طبل ناامیدی بکوبیم جز آنکه به ضرر خودمان تمام شود هیچ فایده دیگری ندارد. در این ناامیدی، اما مسئولان هم مقصرند. آنها که بارها و بارها وعده دادند، اما عمده وعدههایشان را عملی نکردند. تلنبار شدن وعدههای عملی نشده حالا به کوهی از ناامیدی و بیاعتمادی تبدیل شده است؛ موضوعی که رئیس شورای اطلاعرسانی دولت آن را بحران مینامد: «بزرگترین بحران کنونی کشور ما بحران ناامیدی نسبت به آینده و بیاعتمادی جامعه است.» تلخ است، اما باید فهمید چه اتفاقاتی رخ داده که امید در جامعه پایین آمده است. آن هم عمدتاً در میان نوجوانان و جوانان. باید پای صحبت آنها نشست و دلایل ناامیدیهایشان را یافت.
در قدم باید بعدی بررسی کرد کدامیک از آنها را میتوان در اولویت قرار داد و با کمترین هزینه و بیشترین سرعت سروسامانش داد. اگر درست بررسی کنیم، میتوانم امید را به جامعه برگردانیم. امید لازمه پیشرفت کشور است و زمینه رشد فردی و اجتماعی را مهیا میسازد. بدون تردید «امید» و «اعتماد» همانند موتور محرکی هستند که انگیزه و اشتیاق میدهد و افراد را برای رسیدن به اهداف و زندگی بهینه رو به جلو میراند. در چنین شرایطی است که افراد با طرز تفکر و استراتژیهای مناسب برای رسیدن به موفقیت با مسائل و مشکلات زندگی مواجه میشوند و بر آنها غلبه میکنند، اما اگر ان دو مؤلفه در جامعه وجود نداشته باشد آسیبهای جبرانناپذیر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر جامعه وارد میشود بنابراین، این یک هشدار جدی است!
بزرگترین بحران کشور ناامیدی است
رئیس شورای اطلاعرسانی دولت در اولین نشست شورای اطلاعرسانی استان خوزستان در دولت چهاردهم از بحران ناامیدی و بیاعتمادی در جامعه گفت: «بزرگترین بحران کنونی کشور ما که حدود ۱۵ سال است با آن مواجه هستیم، بحران ناامیدی نسبت به آینده و بیاعتمادی جامعه است.» پرواضح است که در هر بخش از کشور و هر منطقه آن باید نسخههای متفاوتی برای امیدبخشی مورد استفاده قرار گیرد. الیاس حضرتی اظهار داشت: «ایجاد همبستگی اجتماعی، امیدبخشی و اعتمادسازی بین اقشار، اولویت کار رئیسجمهور با هدف همدلی ملت و دولت و رفع مشکلات معیشتی، اقتصادی و بینالمللی است.» این وعدهای است که از سوی یکی از مسئولان عالیرتبه دولت چهاردهم داده میشود؛ وعدهای که بدون شک اگر محقق نشود، سرمایه اجتماعی کشور را به نابودی میکشاند.
گفتوگو با دکتر علیرضا شریفی یزدی/ پایههای سست اعتماد در جامعه
سرمایه اجتماعی کشور یکی از مهمترین سرمایههای کشور است که مسئولان باید نهایت تلاش خود را برای حفظ آن به کار گیرند. علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس و روانشناس اجتماعی در این رابطه به «جوان» میگوید: «در هر جامعهای چند سرمایه داریم که یکی از مهمترین آنها، سرمایه اجتماعی است. این سرمایه سه مؤلفه مشخص و روشن دارد: «اعتماد عمومی»، «مشارکت مردم» و «شفافیت». این محور سهگانه وقتی به هم تنیده میشود اگر این موارد در جامعه دچار مشکل شود روند نزولی به خود میگیرد، خروجی نهایی آن ناامیدی به آینده میشود.»
او ادامه میدهد: «از یکسو بحث اعتماد عمودی یعنی اعتماد مردم به مدیران، مسئولان و سیاستگذاران مطرح است و از سوی دیگر این اعتماد وجه افقی دارد، یعنی وقتی افراد به مغازه میروند یا سوار تاکسی میشوند، سرشان کلاه نرود و حق و حقوقشان پایمال نشود. متأسفانه، اما پایه این اعتمادها در کشور قوی نشده است و روز به روز سستتر میشود.» وعدههای عمل نشده مسئولان، ناامیدی در جامعه را تشدید میکند؛ موضوعی که شریفی یزدی بدان اشاره میکند: «طبق بررسیها مشخص شده که از آغاز دولت نهم یعنی از سال ۱۳۸۴، میزان سرمایه اجتماعی در کشور رو به تنزل رفته است. تا جایی که شاید دیگر اکثریت افراد به گفتار مسئولان و وعدههایی که داده میشود اعتماد نداشته باشند، یعنی اگر مسئولی هم حرف راست بزند، برایشان باورکردنی نیست.» او درباره تأثیر عوامل اقتصادی در کاهش امید جامعه میگوید: «امید بین افراد جامعه مخصوصاً نسل جوان به شدت کاهش یافته و یکی از دلایل مهم آن اقتصادی است. وقتی یک جوان میبیند برای آنکه بتواند یک واحد ۶۰ متری در تهران بخرد باید ۴۲۰ سال در انتظار باشد و پسانداز کند تا به آن برسد خواه ناخواه ناامید میشود. بدون شک با رسیدگی اورژانسی به لایههای زیرین جامعه و تقویت آنها از نظر اقتصادی این ابربحران ناامیدی ایجاد شده در جامعه تا حدودی التیام مییابد.» این جامعهشناس تصریح میکند: «وقتی رؤسای جمهور سرکار میآیند و قدرت را در دست میگیرند، نقش مهمی در افزایش اعتماد و امید در جامعه خواهند گذاشت. در حال حاضر آقای پزشکیان وعدههایی را داده که مردم چشم انتظار عمل به آنها هستند. اگر به آنها عمل شود که خب وضعیت بهبود مییابد، در غیر این صورت، اما میزان ناامیدی در جامعه بیشتر از قبل میشود.» او در پایان تأکید میکند: «بدون شک ایرانیها ملت خوبی هستند به نسبت بسیاری از ملل دنیا که با کمی توجه و رسیدگی به دغدغههای آنها، وضعیت مناسبی در کشور رقم میخورد.»
گفتوگو با دکتر مجید ابهری/ فرزندان ما، طعمههای دشمن
ریشه ناامیدی در افراد هم درونی است و هم بیرونی؛ موضوعی که مجید ابهری، رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی بدان اشاره میکند و به «جوان» میگوید: «برخی فرایندهای رفتاری دارای علل و ریشههای دوگانه درونی و بیرونی هستند. عوامل درونی که موجب بروز امید میشوند عبارتند از: توکل، اعتماد به نفس، قدرت تحلیل و تفکر، ایمان به لطف و حمایت الهی، عوامل بیرونی و محیطی نیز عبارتند از: اخبار امیدآفرین، مدیریت منظم و توانمند برای پر کردن اوقات فراغت و سایر اقداماتی که در راستای افزایش نشاط روحی و روانی جامعه از سوی مسئولان انجام میشود.»
وی میافزاید: «پژوهشهای نظری و میدانی ثابت کرده که اخبار محیطی آثار مستقیم بر طبع و روان دارد، به همین دلیل است که گاهی رسانههای معاند هزینههای هنگفتی را صرف انتشار اخبار ناامیدکننده در جامعه ما میکنند تا به اهداف شوم خود دست یابند.» ابهری معتقد است ماندگاری غم و اندوه شش برابر بیشتر از شادی است و تأثیر بسیار زیادی در روح و روان افراد و به طور کلی جامعه میگذارد.
این رفتارشناس تآکید میکند: «متأسفانه انعکاس اخبار تلخ، قساوتها و جنگها همراه با تصاویر دلخراش و جنایتهای مربوطه، بر ذهن و فکر حکشده و با دشواری و بسیار کند و آهسته از یاد میرود.» او با اشاره به اینکه «اخبار افزایش قیمت ارزهای رایج و سکه و مسکوکات زرین خود به تنشهای تلخ و گزندهای بدل شده است»، میگوید: «گاهی اقلامی که هیچ گونه ارتباطی با ارز و دلار ندارد با افزایش قیمت مواجه میشوند و تلخکامیهایی را رقم میزنند. مثلاً افزایش قیمت دلار را بهانه گران شدن خیار و سبزیجات اعلام میکنند و اضطراب و نگرانی مردم مخصوصاً افراد فرودست، بیکار و بازنشسته و کمدرآمد را به وجود میآورند. متأسفانه والدین نیز گاهی بدون داشتن قصد عمدی و در بسیاری از اوقات بدون اطلاع از آثار و نتایج تخریبی، اینگونه مباحث را در خانه و دورهمیهای خانوادگی مطرح و فرزندان خود را از آینده ناامید میکنند.»
به باور ابهری، پرکردن اوقات فراغت نقش مهمی در بازگشت امید به جامعه دارد. وی میگوید: «مسئولان دولتی به خصوص آنها که در وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش و جوانان مسئولیت دارند و متولی اصلی برنامهریزیهای مربوط به اوقات فراغت و فراهم کردن ابزار و امکانات ارزان یا رایگان پرکردن زمانهای بیکاری نوجوانان و جوانان هستند باید وظایف خود را به درستی و بدون کم و کاست انجام دهند، چراکه غفلت آنها از این موضوع مهم خسران به بار میآورد؛ خسرانی که معلوم نیست بتوان آن را جبران کرد یا نه؟»
این آسیبشناس اجتماعی تصریح میکند: «تلفنهای هوشمند، اینترنت و به طور کلی فضای مجازی جای خود را در میان نوجوانان و جوانان و حتی کودکان باز کرده است. در چنین شرایطی باید متولیان تربیتی همراه و همسو با والدین، برنامهریزیهای تربیتی و آموزشی مناسبی برای فرزندان این سرزمین داشته باشند، برنامهریزیهایی که آنها را در مسیر منطقی و درست پرورش و رشد قرار دهد.» به گفته او، برگزاری اردوهای پرورشی با محتوای جذاب علمی، دینی و سرگرمی میتواند مکانیسم اصولی در پیشگیری از افسردگی و حتی آسیبهای اجتماعی داشته باشد.
گفتوگو با دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و مشاور تربیتی/ ناامیدی ناشی از نگرش افراد است
هرچند مسائل اقتصادی در کاهش ناامیدی اثرگذار است، اما کم نیستند افرادی که در اوج ثروت و خوشبختی، ناامیدند و انگیزهای برای تلاش ندارند. آنطور که دکتر پرویز رزاقی، روانشناس و مشاور تربیتی به «جوان» میگوید: «بخشی از ناامیدیها مربوط به خود افراد میشود به طوری که اگر این افراد در موقعیتهای اجتماعی یا شغلی یا رفاهی خوبی نیز قرار بگیرند باز هم امیدوار نمیشوند. ریشه این ناامیدیها، خانوادگی و نتیجه مدل تربیتی آنهاست. عواملهای ناامیدی ناشی از نگرش افراد است، چراکه هم عواملمثبت وجود دارد و هم عوامل منفی. حال مهم نوع نگرش ماست که کدام یک از آنها را میبینیم و برای خودمان پررنگش میکنیم.»
رزاقی با بیان اینکه «گاهی افراد از دیدن تجربیات تلخی که خود یا دیگران داشتهاند ناامید میشوند و قدرت ریسکپذیری آنها کم و کمتر میشود»، اظهار میدارد: «شکستهای پی در پی سبب میشود انگیزه افراد کمرنگ شود. در چنین شرایطی آنها نیاز به یک تجدید قوا دارند تا بتوانند با شور و اشتیاق در مسیر پیشرفت قدم بردارند. بدون شک آن کسانی که به دنبال تقویت روحیه و ارتباط با درون خود هستند این مسیر را با موفقیت بیشتری طی خواهند کرد.» این مشاور تربیتی میافزاید: «نسل نوجوان و جوان امروز مطالبهگری بیشتری دارد و از حقوق خودش آگاه است. این نسل به جای اینکه به دنبال تحقق خواستههایش از سوی پدر یا مادر باشد، تحصیل میکند و سرکار میرود و از نهادهای حکومتی انتظار دارد تا زمینه پیشرفت او را مهیا کند.» نقش خانوادهها در زمینه امیدآفرینی فرزندان و تربیت نسلی سازگار با چالشها چیست؟ رزاقی در پاسخ به این سؤال میگوید: «خانوادهها باید همه تلاش خود را برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس فرزندانشان به کار گیرند، همچنین استعداد آنها را کشف کنند و به دنبال شکوفایی این استعدادها باشند. از طرفی باید پذیرش را به فرزندان خود بیاموزند؛ پذیرش نسبت به هر آنچه دارد و هر آنچه امروز به آن رسیده و پس از این نیز با تلاشهایش خواهد رسید. بدون شک اگر خانوادهها، فرزندان خود را وارد مسیری کنند که در آن از احساس رضایتمندی شکل بگیرد او میتواند در مقابله با مصائب و سختیهای زندگی، بهتر عمل کند و امیدش را از دست ندهد.»
او به نقش مسئولان در این زمینه نیز اشاره میکند: «عوامل انگیزشی برای سلامت روان افراد صرفاً مادیات نیست. ارتباطهای مسئولان با نسلی که قرار است آینده کشور را بسازد، میتواند کمککننده باشد. بدون شک پیگیریهای دنیای نوجوانی و جوانی از سوی مسئولان و شنیدن مطالباتی که آنها دارند، میتواند نقش مؤثری در ایجاد امید و انگیزه ایفا کند. در بسیاری از مواقع نوجوانان و جوانان، با حرف زدن و شنیده شدن، نیازهای روانشناختیشان تأمین میشود؛ موضوع مهمی که مورد غفلت قرار گرفته است و کمتر توجهی بدان میشود.» رزاقی میگوید: «نهادهای آموزشی نقش اصلی در سازندگی این تربیت و الگوهای فکری جوانان نوجوانان دارند. باید به افراد کمک شود تا خوبیها و نعمتهای زندگیشان را ببینند و ناامیدی را به امید تبدیل کنند. امید است که با تزریق تفکر و نگاه مثبت و همچنین با مطالبهگریهای درست و بجا، یک جامعه امیدوار و شاداب در آینده بسیار نزدیک داشته باشیم.»
گفتوگو با دکتر ساناز طغرائی/ راهکارهای ساده، اما امیدبخش
احساس ناامیدی، قدرت دارد که میتواند در روحیه و روان افراد، تأثیر منفی بسیار زیادی بگذارد و آنها را غمگین و ناکارآمد کند؛ موضوعی که ساناز طغرائی، روانشناس در گفتوگو با «جوان» به آن اشاره میکند و میگوید: «متأسفانه عمده جوانان ما دیگر به آینده خوشبین نیستند و اشتیاق و انگیزهای ندارند به همین دلیل نمیتوانند آنطور که باید و شاید تلاش کنند و به سمت موفقیت و پیشرفت قدم بردارند، چراکه تصور میکنند موفقیتی در انتظارشان نیست. آنها با خود دودوتا چهارتا میکنند که اگر وارد شغلی شوند یا تحصیلاتشان را ادامه دهند یا حتی کارآفرینی کنند، احتمال شکست زیاد است، به همین دلیل انگیزه برای پیشرفت را از دست میدهند و اصلاً قدم اول را هم برنمیدارند.»
وی ادامه میدهد: «ناامیدی و عدم لذت خودش میتواند یکی از علائم افسردگی باشد. اینکه فرد هیچ هدفی ندارد و نمیتواند به خودش رسیدگی کند. اینکه افکار ناامید کننده او را رها نمیکند و مدام میگوید نمیشود و نمیتوانم. گاه ممکن است این مسائل به دلیل ناکامیهایی باشد که در زندگی تجربه کردند یا شکستهایی که با آن مواجه شدند، شکستها و نافرجامیهایی که در زندگی امروز آنها تأثیر گذاشته و باید برای آن نسخه درمانی پیچیده شود.»
این روانشناس با بیان اینکه «بسیاری از ناامیدیها و بیاعتمادیها در جامعه ما به شرایط اقتصادی مرتبط است» اظهار میدارد: «جوانی که قصد ازدواج دارد، اما از عهده هزینههای آن برنمیآید، کسی که میخواهد کارآفرینی کند، اما سنگ جلوی پایش میاندازند و مثالهایی از این دست. شاید بتوان با یکسری راهکارهای ساده، اما مؤثر از سوی مدیران کشور، بخشی از مسائل را حل کرد.» طغرائی معتقد است یک جامعه را مردم میسازند، اگر به این مردم توجه و امید در دل آنها زنده شود میتوان جامعه امیدواری را ساخت که به سادگی در برابر سختیها و شکستها تاب میآورد. بدون شک اگر خدمات روانشناسی تحت پوشش بیمه قرار گیرد و افراد برای حل بحرانهای زندگی و هنگام ناامیدی به مراکز مشاوره مراجعه کنند، میتوانند تابآوری را بیاموزند. او به کلیپهای فریبنده و تجملاتی منتشر شده در اینستاگرام نیز اشاره میکند: «شبکههای اجتماعی، چون اینستاگرام که به صورت دروغین، زندگیهای آنچنانی و تجملاتی خود را به نمایش میگذارند نقش زیادی در کاهش امید در جامعه دارند، چراکه بینندگان این صفحات اینستاگرامی، زندگی حقیقی خود را با یک کلیپ ساختگی چند دقیقهای مقایسه و احساس میکنند همه خوشبخت هستند جز آنها! در صورتی که واقعیت چیز دیگری است و آنها دارند فریب میخورند.»
به گفته این روانشناس یکی از راهکارهای برگشت امید و اعتماد به جامعه معاشرت با افراد خوشبین و همدلی با دوستان و خانواده است. بدون شک هستند افرادی که با وجود همه سختیها و شکستها، اما هنوز امیدوار به آینده مثبت هستند و برای آن تلاش میکنند.